سوگنامه ی دکتر فیرحی
بار دیگر طوفانِ مرگ وزید و شاخۀ پر برگ و باری از درخت دانشوری را بیمحابا شکست. گویی «سالِ بد، سال باد، سال اشك، سال شك، سال پَست، سال درد، سال عزا»، تمامی ندارد. دانشپژوه بلندهمت، مصلحِ خشونتپرهیز، بزرگِ فروتن، فقیه نواندیش و استاد تمامِ علوم سیاسی دانشگاه تهران، دکتر داود فیرحی درگذشت تا سیاهی و سختی این سال، برای اهالی علم فقه و حقوق و سیاست کشور مضاعف شود.
«راست است که صاحبان دلهای حساس نمیمیرند؛ بیهنگام ناپدید میشوند»! مردی که هزار آفتاب خندان در نگاهش بود و در جمع اهل فضیلت، حضوری همیشه مأنوس داشت، به «رفتگانِ بیبازگشت» پیوست تا مرگ، پردۀ تاریک خود را بر روزنِ نگاه زمانهشناساش بیاویزد و فقدانش، در عصر بحران دموکراسی و فقه سیاسی در ایران، تجسم حسرتی مُدام در حلقۀ یاران و همراهان شود.
دکتر فیرحی با دستگیری از دانش سیاسی روزآمدش، و احاطۀ جامع فقهیاش، مطالعات فقه سیاسی معاصر را چندین گامِ بلند به پیش راند. در شرافت و سربلندیِ تبار و کارنامۀ فقهی او همین اشاره بس که سیاستی را منطبق با شریعت اسلامی میدانست که «ملزم به پاسداری از حقوق انسانها» باشد. او در جستوجوی تصویرِ همزیستی سازوار دین و تجدد، امکانات دانش فقه را با ملاحظات دانشِ سیاست، کاوید و کشف کیفیت و ظرافت این همزیستی تعیینکننده را در دستیازی به «اندیشۀ میانهای» میدید که «از لغزش به منتهیالیه احیاگری دورۀ میانه یا دینستیزی دورۀ مدرن صیانت کند». دغدغۀ اصلی پروژۀ فکری او، تمیز ماهیت دین و سیاست در جامعۀ ما و ضرورت بازخوانی رابطۀ این دو بود، هم از آن رو که او همۀ چالشهای یکصدسالۀ تاریخ ایران جدید را ناشی از «تشتت در مفهوم حکومت خوب در مذهب و جامعۀ اسلامی امروز» میدانست.
فیرحی بر این باور بود که اگرچه فقه سیاسی حسب ذائقۀ تاریخی به تدریج از عناصر دموکراتیک خالی شده و نظریههای اقتداری در آن رواج یافته است، اما «دستگاه داناییِ غالباً فقهمَشرب ما» با بنیادهای اخلاقی زندگی با آموزه های دموکراتیک، بیگانه نیست و بایستی با تحلیل و برجستهسازی این نسبت، برای حل مسائل سیاست مدرن، «استعدادهای بالقوه و ذخایر سنت فقه در حوزۀ امر سیاسی و سیاست جدید» را شناسایی و بسیج کرد. تأکید او در این نگاه، بر آن دسته از ارزشهای اخلاقیای بود که قواعد فقه اسلامی توجیهی دینی برایشان تدارک دیده است. او عالمانه و محققانه و با شرح صدری رشکبرانگیز، در پیِ گشودنِ معمای بزرگ و تعیینکنندۀ نسبت فقه اسلام با دموکراسی بود و؛ فقاهتی که ذیل سنت تاریخیِ اقتدار سلطانی پرورده شده و شبکۀ مفاهیم آن با محیط، مختصات و قواعد درونی دولت مدرن، ناهمسان است. دائر مدار پروژۀ علمی او تلاش برای خروج از این دوگانگی، و تنظیم مجدد رابطهها و کاوش در وجوه و اُفت و خیزهای تاریخ یکصدسالۀ این معما بود و الحق، آثار شریف و الهامبخش و گرانقدرش در این حوزه میدرخشد.
افسوس که بر این درخت استوارِ مُثمر، بادِ تطاول خزانِ وزید و برگِ وجودش از باغ عُمر جدا شد. انجمن علمی حقوق اساسی ایران که از همراهیها و همکاریهای بیدریغ استاد، بارها برخوردار شده بود، همچون همۀ دوستداران این فرزانۀ بزرگ، در ماتمِ مرگ استاد، سوگوار است و این غروب غریبانه و غمانگیز را به خاندان و خویشان و دانشجویان و همۀ دوستداران آن زندهیاد تسلیت میگوید. بزرگا غَبنا، که این خُسران، جبران ندارد. بزرگا مردا که او بود، و دریغ که رفت. آتش یادش افروختنی و گنجِ دانشاش اندوختنیست.
رئیس انجمن علمی حقوق اساسی ایران
دکتر علی اکبر گرجی ازندریانی
دیدگاهتان را بنویسید